اکثر افراد تمایل غیرقابل ‌مقاومتی دارند که ظرف 60 ثانیه اول مکالمه وارد حالت حل مسئله شوند. ما به سرعت از نقطه A به B حرکت می‌کنیم. هدف نهایی، تکمیل هدف (و اغلب در کوتاه‌ترین زمان ممکن) است. با این حال، با این کار تمایل داریم تا سرنخ‌ها، زمینه، ایده‌های خلاقانه و مجموعه‌ای از راه‌حل‌ها و نتایج غنی‌تر را از دست بدهیم.

در اینجا فلسفه‌ی سه‌ نقطه‌ای کوچک من در مورد چگونگی ارتقای هر مکالمه‌ای از خوب به عالی آورده شده است، که برگرفته از تجربیات خودم و مواد ارزشمند دوره‌ی صدور گواهینامه‌ی کوچینگ است که قبلاً در آن شرکت کرده‌ام.

اگر بخواهم مهم‌ترین بینش‌هایی را که در مورد کوچینگ به دست آورده‌ام انتخاب کنم، به این سه نکته خلاصه می‌شود:

1. همه‌ی مکالمات عالی یک ساختار یا شکل مشترک دارند

دو قیف را پشت سر هم قرار دهید، یکی روی دیگری، و شکل یک مکالمه‌ی بهینه‌سازی‌شده را به دست می‌آوریم. هر زمان که کوچینگ انجام می‌دهم، این تصویر ساده را روی بالای دفترچه یادداشت خود رسم می‌کنم تا به طور مداوم به خودم یادآوری کنم که یک مکالمه‌ی عالی اساساً از دو نیمه تشکیل شده است: (1) باز شدن برای کاوش و (2) محدود شدن به اقدام.

این موضوع به مراتب ساده‌تر از چیزی است که واقعاً هست، به نظر می‌رسد. برای اینکه هر دو نیمه را به خوبی اجرا کنید، یک کوچ باید دو طرز فکر کاملاً متفاوت را اتخاذ کند و به دو فرد با دستور کارها و شخصیت‌های متضاد تبدیل شود. در ادامه بیشتر توضیح می‌دهم.

2. نیمه‌ی اول: با شگفتی گم شوید

به عنوان مثال، بیایید یک مکالمه‌ی کوچینگ یک ساعته را در نظر بگیریم. 30 دقیقه‌ی اول صرف باز کردن مکالمه برای کاوش می‌شود (که با قیف باز نشان داده می‌شود). وظیفه‌ی من در نیمه‌ی اول این است که کاملاً فراموش کنم که باید مکالمه را به سمت نتیجه‌ای سوق دهم. این کلید قضیه است، زیرا یک کوچ را از فشارهای اجباری برای رساندن کارها به انتهای ملموس رها می‌کند و در نتیجه، او واقعاً با سخاوت بیشتری گوش می‌دهد و از کوچینگ خود لذت می‌برد.

هدف من این است که با شگفتی در گفته‌های مراجع خود گم شوم و همیشه او را دنبال کنم، جایی که می‌خواهد مرا ببرد، و همیشه پذیرا و کنجکاو باشم. هر بار که او چیزی می‌گوید که مهم یا جالب به نظر می‌رسد، فقط با یک عبارت ساده‌ی «بیشتر بگو» او را تشویق می‌کنم. خیلی زود، چیزهای زیادی برای کار کردن خواهم داشت. تمام علل ریشه‌ای، راه‌حل‌های بالقوه، موانع و مهم‌تر از همه، موانع روانی و انگیزشی (چه چیزی او را هدایت می‌کند یا انرژی او را تحلیل می‌برد) شروع به پدیدار شدن می‌کنند.

3. نیمه‌ی دوم: به دنبال نتیجه بروید

نیمه وقت. اکنون وارد 30 دقیقه‌ی بعدی می‌شویم و در این‌جا، یک کوچ خوب تقریباً به فردی متفاوت تبدیل می‌شود و اکنون با تمرکز و قصد واحد، مکالمه را به سمت یک پایان ملموس و قابل اجرا هدایت می‌کند (که با قیف بسته نشان داده می‌شود). کسی یک‌بار گفت: «کوچینگی که با نتایج محکم به پایان نرسد، فقط یک گفتگوی خوب است.»

با این حال، بلافاصله به سراغ اقدامات نروید. گزینه‌ها را طوفان فکری کنید. سوال مورد علاقه‌ی من در اینجا این است: «به من پنج گزینه بده.» چرا پنج تا؟ به این دلیل که سه پاسخ اول که اکثر مردم می‌دهند، معمولاً گزینه‌های متعارف هستند. آن‌ها تقریباً قبل از اینکه گزینه‌ی چهارم را بگویند مکث می‌کنند و معمولاً مکث طولانی‌تری قبل از گزینه‌ی پنجم وجود دارد. گزینه‌های چهارم و پنجم اغلب ایده‌های خارج از چارچوب یا اقداماتی هستند که آن‌ها از انجام آن مقاومت کرده‌اند و این‌ها اغلب همان‌هایی هستند که در صورت اعمال شدن، یک تفاوت اساسی در نتیجه ایجاد می‌کنند.

در اینجا یک مثال کوتاه از نحوه‌ی منجر شدن این رویکرد ساده‌ی طوفان فکری به یک موفقیت برای یک مراجع جدید آورده شده است. من در حال کوچینگ «ط» بودم که یک مدیر بسیار وظیفه‌محوری بود. گزینه‌های یک تا سه او به طور قابل ‌پیش‌بینی ایده‌هایی مرتبط با فرآیند بودند و پس از مکثی کوتاه، گزینه‌های چهار و پنج مطرح شدند که بسیار شخصی‌تر و مرتبط با افراد بودند، از جمله دعوت تعدادی از همکاران که در یک موقعیت درگیری دخیل بودند به یک ناهار غیررسمی.

مراجع من اعتراف کرد که انجام این نوع کارها برای او طبیعی نیست، اما در نهایت این کار را انجام داد و آن روز چیزی را کشف کرد – “کار درست” همیشه قبل از انجام آن، طبیعی به نظر نمی‌رسد.

سخن پایانی من: اکثر کارها در محل کار و زندگی از طریق مکالمه انجام می‌شود. با یادگیری کوچینگ، می‌توانید به خودتان و بسیاری از افراد اطرافتان کمک کنید تا مکالمات خود را بهینه‌سازی کنید و از آن‌ها بسیار بیشتر بهره‌مند شوید.

این مقاله ترجمه ای از مقالات فدراسیون جهانی کوچینگ است.

لینک مقاله در ICF برای دیدن اصل مقاله بر روی کلمه لینک مقاله کلیک در ICF کنید

نویسنده مقاله وان چانگ است.

وان چانگ، لای (ACC)، مدیر منطقه‌ای یادگیری و توسعه، روانشناس سازمانی و کوچ رهبری است. او در بخش‌های دولتی، خصوصی و غیرانتفاعی فعالیت داشته است و در حال حاضر به طور فعال رهبران سراسر آسیا را کوچینگ می‌کند. وان چانگ دارای مدرک لیسانس با مرتبه ممتاز در زبان‌شناسی (سیدنی) و فوق لیسانس در روانشناسی صنعتی-سازمانی (نیویورک) است. در حال حاضر، او مشغول راه‌اندازی اپلیکیشن MasterCoachTM است و از شما دعوت می‌کند برای کسب اطلاعات بیشتر درباره وان چانگ به وبسایت [mastercoachapp.com] مراجعه نمایید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *